جدول جو
جدول جو

معنی باغ ملا - جستجوی لغت در جدول جو

باغ ملا(مُل لا)
دهی است از دهستان قلعه تل بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز که در 18 هزارگزی شمال باختری باغ ملک و 7 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب وهوای معتدل و 160 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و انار و شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغ خدا
تصویر باغ خدا
صاحب باغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغ خلد
تصویر باغ خلد
باغ بهشت، بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، نعیم، علّیین، باغ ارم، دار قرار، رضوان، دارالقرار، دارالسّلام، فردوس، دارالخلد، مینو، اعلا علّیین، دارالسّرور، باغ بهشت، خلد، خلدستان، گشتا، قدس، سرای جاوید، جنّت، فردوس اعلا، دارالنّعیم، سبزباغ
فرهنگ فارسی عمید
(غِ)
باغی بوده است به یزد: باغ لالا از مستحدثات لالا صواب یکی از پیشکاران اتابکان یزد بوده است و تقریباً یک باغ ملی محدودی محسوب میشده است. (از تاریخ یزد آیتی ص 223)
لغت نامه دهخدا
(غِ مُ صَلْ لا)
باغی بوده است به هرات: (بابر میرزا) ماه صیام (860) ... عید کرده از باغ مصلی به باغ مختار خرامید. (روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ج 2 ص 185)
لغت نامه دهخدا
(غِ مِ)
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 23 هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 2 هزارگزی جنوب مالرو مسکون به کروک واقع است و 6 تن سکنه دارد. مزارع کهورآباد و کنارستان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ مُ)
نام باغی به هرات. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : روزی در باغ مراد، عبیدخان (ازبک) و سونجک محمد سلطان بزمی آراسته بصحبت مشغول بودند. (عالم آرای عباسی ص 50).
جنات که هشت است دو چندان شود از ذوق
در فال گر آید صفت باغ مرادت.
درویش واله هروی (در صفت هرات از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 47 هزارگزی جنوب باختر قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 217 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان بحرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 30 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 20 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است و4 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 65 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 3 هزارگزی راه مالرو کور به ساردوئیه واقع است و 22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان صحرای باغ بخش مرکزی شهرستان لار که در 60 هزارگزی جنوب باختر لار در کنار راه فرعی لار به بیرم در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر با 337 تن سکنه و آب آن از قنات و چاه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت است، این قریه مرکز دستۀ ژاندارمری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
نام آبادی ازطسوج ساوه از طسوج جبل (قم) . (تاریخ قم ص 118)
لغت نامه دهخدا
(غِ کَ)
باغی بوده است به یزد منسوب به کمال کاشی: مزار سادات عریضی مشهور به قل هوالله احد به خارج یزد متقارب باغ کمال کاشی است. (از تاریخ جعفری یزد ص 127). آن باغ را محمد بن مظفر بخرید و وقف مقابر مسلمانان کرد و آن باغی مشجر و مکروم بود، در سال ستین و سبعمایه (760 هجری قمری) از مالکان بخرید و وقف کرد بر مؤمنین و مؤمنات... و در باغ کمال مدفن ابدالان و خاک خفتگان بسیار است مثل باباناصر و کاکامحمد و دولت مجنونه. (همان کتاب ص 132)
لغت نامه دهخدا
(غِ خُ)
باغ بهشت. باغ جنان. بهشت:
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خُ)
صاحب باغ. دارندۀ باغ: چون درآمد (دهقان) گفت (خواجه) تو خدائی ؟ گفت آری. گفت چگونه ؟ گفت حال آنکه پیش ده خدا و باغ خدا و خانه خدا بودم، نواب تو ده و باغ و خانه از من بظلم بستدند، خداماند. (منتخب لطائف عبید زاکانی ص 153 چ برلن)
لغت نامه دهخدا
(چِ لَ / لِ)
دهی است از دهستان قراتوره بخش دیواندره شهرستان سنندج که در 106 هزارگزی خاور دیواندره کنار رود خانه قزل اوزن واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه و آب آن از رود خانه قزل اوزن و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوب و لبنیات و توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غِ جَ)
دهی است جزء دهستان سربند سفلی بخش سربند شهرستان اراک که در 42 هزارگزی جنوب باختر آستانه و 27 هزارگزی ایستگاه دو رود واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 194 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و پنبه و انگور و شغل مردمش زراعت و گله داری و قالیچه بافی و راهش مالرو است. در کوههای این ده بادام کوهی، گل بنفشه و شکار بسیار وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
یکی از دیه های الجبل (قم). (تاریخ قم ص 136)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد به نیر واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 276 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و توت و کمی بادام و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(غِ مِ)
از آثار دورۀ صفوی در شهر اسپاهان است
لغت نامه دهخدا
(غِ مِلْ لی)
نامی که به گردشگاههای عمومی مراکز شهرها که معمولاً توسط شهرداری ها تأسیس و اداره میشود دهند. پارک شهر. تفرجگاههای عامه در شهر
لغت نامه دهخدا
(غِ سَ)
کنایه از دنیا باشد. (آنندراج) (برهان) (هفت قلزم) (شعوری ج 1 ورق 150).
لغت نامه دهخدا
(غِ شِ)
یکی از باغهایی که امیرتیمور در سمرقند ساخته است و شرف الدین یزدی در ظفرنامه ج 1 ص 801، از آن نام میبرد و ممکن است که باغ شمال تبریز نیز در ساختن این باغ مورد نظر امیر بوده است. علی اصغر حکمت گوید: در اردیبهشت 1327 که بندۀ مترجم در سمرقند بودم در این باب تحقیقی نمودم معلوم شد که هنوز نام باغ شمال نزد عام و خاص معروف و مشهور است. (از سعدی تا جامی ص 220)
لغت نامه دهخدا
(غِ صَ)
نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن قناتی بهمین نام جاریست.
لغت نامه دهخدا
(غِ صَ)
باغی بوده است به تبریز که عباس میرزا نایب السلطنه احداث نموده است: دو باغ در دارالسلطنۀ تبریز (ساخت) یکی موسوم به باغ شمال و دیگری موسوم به باغ صفا. (تاریخ نو جهانگیر میرزا نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(غِ عَ)
باغی بوده است به یزد: چون زمان بنی امیه شد مروان حمار یزد را بمولای خود علاء طوفی داد، علاء به یزد آمد و در شهر یزد قصری بساخت و باغی مشهور به باغ علاء... و این زمان آنرا محلۀ باغ علاء میخوانند. (از تاریخ جعفری یزد ص 16)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 17 هزارگزی خاور کرمانشاه و 3 هزارگزی جنوب راه قدیم کرمانشاه به بیستون در دامنه و دشت واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 620 تن سکنه و آب آنجا از چاه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات دیم و لبنیات و شغل مردمش زراعت وگله داری و راهش مالرو است. تابستان از راه قدیم میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاه که در 12 هزارگزی شمال باختری صحنه و 1/5هزارگزی شمال راه فرعی صحنه به سقز در دامنه واقع است. ناحیه ایست سردسیر و دارای 80 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات دیم و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
باغی در زریسف کرمان از بناهای سیدابوالحسن بیگلربیگی. حکام کرمان خلعت دولتی را در آن باغ می پوشیدند. این باغ بعدها مقر قونسلگری انگلیس در کرمان شد. (از تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 353)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب ملاوی و 6 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک در تپه ماهور واقع است، ناحیه ای است گرمسیر با 120 تن سکنه و آب آن از چشمه باغ تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و پشم و شغل مردمش زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان فرش بافی و راهش مالرو و در مواقع خشکی اتومبیل رو است. ساکنان آن از طایفۀ هفت تخمه و کپرنشین میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیربا 47 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 85 هزارگزی شمال کرمان بر سر راه مالرو شهداد به راور واقع است و15 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
قصبۀ مرکز دهستان باغ ملک و مرکز بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است. این قصبه در طول جغرافیایی 49 درجه و 53 دقیقه و عرض 31 درجه و 32 دقیقه در 150 هزارگزی شمال خاوری اهواز بر کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه واقع است. موقعیت آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و در حدود 700 تن سکنه دارد. آب مصرفی آنجا از رودخانه زرد و چشمه شیرین تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و برنج و حبوبات و میوه. و شغل مردمش زراعت و راهش اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ زنگنه هستند. بخشداری جانکی گرمسیری در این قصبه است. معدن گچ و نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(غِ مِلْ لی)
نام باغی که در محل قدیم میدان مشق در مرکز تهران تأسیس یافت و گردش گاه عمومی بود. اما در سالهای اخیر آنرا برای ایجاد ساختمانهای شهربانی کل کشور و وزارت امورخارجه و موزۀ ایران باستان و چند ساختمان دیگر تقسیم کردند و از صورت باغ خارج ساختند. هنوز سر در باغ مذکور که شبانگاهان در آنجا نقاره کوفته میشد باقی مانده است
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از دهات میان دورود فرح آباد (ساری). (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باغ خلد
تصویر باغ خلد
بهشت
فرهنگ لغت هوشیار